loading...
یاد امام و شهدا
امام زمان


منتظران مهدی(عج) به هوش:


حسین را منتظرانش کشتند !!!!!!

------------------

هر داغ شود کهنه ز ایام ولی

داغ تو حسین تازه تر می گردد

-----------------
آدمک آخر دنیاست بخند

آدمک مرگ همین جاست بخند

دست خطی که تو را عاشق کرد

شوخی کاغذی ماست بخند

آدمک خل نشوی گریه کنی

کل دنیا سراب است بخند

آن خدایی که بزرگش خواندی

به خدا مثل تو تنهاست بخند
،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،

چه دعایی به از این که خدا پنجره ی باز اتاقتان باشد.

محمد بهشتی بازدید : 131 شنبه 17 آبان 1393 نظرات (0)
خاطراتی از منبر رفتن های شهید مطهری

زندگی به سبک مطهری(2): وعظ و خطابه در گفتار و عمل استاد

«هر دولتى و مقامى سخنگویى دارد. می گویند امروز سخنگوى دولت چنین و چنان گفت، یا سخنگوى کاخ سفید این طور گفت. دین اسلام هم باید سخنگو داشته باشد. سخنگوى دین، خطبا و اهل منبرند. امام رضا فرمود: وَ یخْبِرُهُمْ بِما یرِدُ عَلَیهِمْ مِنَ الْآفاقِ مِنَ الْاحْوالِ الَّتى فیهَا الْمَضَرَّةُ وَ الْمَنْفَعَةُ آنچه در نقاط دوردست، آنچه در زیر پرده می گذرد به مردم بگویند. کلام امام رضا جدى است. ما باید بدانیم ماتریالیسم چه فعالیتها دارد، صهیونیزم چه فعالیت ها دارد. اطلاع و آگاهى از اینها و گفتن و بازگو کردن اینها واجب است.»1

به گزارش پایگاه اینترنتی شهید مطهری، اینها جملات استاد مطهری در مورد خطابه و منبر رفتن علما است که در کتاب ده گفتار آمده است. ایشان در سخنرانی های مختلفی بر نقش منبر و سخنرانی در حفظ اسلام تأکید کرده و در اغلب موارد نیز مسلمانان را به حفظ منبرها و وعظ عالمان توصیه کرده است.

استاد مطهری در بخش دیگری از کتاب ده گفتار ضمن ادامه مطلب خود آورده است: «کرسى حسین بن على علیه السلام اگر این طور باشد می تواند حافظ اسلام باشد. فلسفه عزادارى حسین بن على اینهاست، و الّا چه فایده ‏اى به حال حسین بن على که برایش گریه بکنیم؟ او چه احتیاجى دارد به گریه ما و شما؟ حسین بن على می خواهد نام او، مکتب او زنده باشد، در مکتب او با هر باطلى بجنگیم، با کمونیزم بجنگیم؛ با ظلم، با بى ‏عدالتى، با فساد، با فحشا، با قمار، با مُسکرات مبارزه کنیم.»2

اولین منبر
شهید مطهری منبر رفتن را از نوجوانی آغاز کرد. برادر استاد مطهری خاطره ای از اولین منبر او در دوران نوجوانی دارد. محمدتقی مطهری می گوید: ایشان تازه طلبگی را شروع کرده بود و هنوز در فریمان زندگی می کرد که خیلی به منبر علاقه مند شده بود. چیزی هم بلد نبود که منبر برود. دایی ما مرحوم حاج شیخ علی، متنی برای او نوشته بود که حفظ کند و منبر برود. روضة منبر هم داستان ام سلمه بود که پیامبر اکرم(ص) شیشه ای به او سپردند و فرمودند: هر وقت دیدی خاک این شیشه به خون تبدیل شد، بدان که حسین مرا شهید کرده اند.

ایشان می رود تا منبری را که حفظ کرده بود، تحویل دهد. به روضه که می رسد، یادش می رود که حضرت به ام سلمه چه دادند. دایی که پای منبر نشسته بود، تباکی می کند و به حال گریه به پیشانی خود می زند و می گوید: آخ شیشه، آخ شیشه. اما او یادش نمی آید و از منبر پایین می آید. این اولین منبر او بود. 3

منبر رفتن در شهرهای مختلف
محمدتقی مطهری؛ در ادامه خاطره دیگری را هم بیان می کند: در سال 22 ایشان نذر کرد که اگر خداوند به او توفیق خدمت به دین اسلام را بدهد، منبر مجانی برود. پول مختصری تهیه کرد و پیش من گذاشت و مرا به آقایی به نام سیدحسن خوافی سپرد که مردی باجاذبه بود و تأکید کرد که با کسی معاشرت نکنم. بعد برای دهه محرم به شهرستان ها رفت. پنج سال ایشان همین کار را کرد. دو سفر به اراک، یک سفر به همدان و سه سفر به نجف آباد اصفهان کرد.

ایشان طلبه فاضلی بود و مایه داشت. سطح را گذرانده بود و به درس خارج رسیده بود که منبر را شروع کرد. همیشه می گفت: منبر باید از خود انسان جوشش داشته باشد. مثل چشمه آب است. هر چه آب بردارند، باز پر میش ود. تقلید خوب نیست.

اولین منبر ایشان در یک مجلس عظیم روحانی در قم، در دهه فاطمیه در منزل مرحوم پیشوا یزدی بود که به مناسبت مسئلة بعثت و رسالت پیامبر اکرم(ص) سخن گفت و خیلی او را تشویق کردند.

آیت الله بروجردی تازه به قم آمده بود و [استاد] هنوز شهرتی نداشت که در حوزه شایع شد کسی به نام شیخ محمد اخباری در آباده شیراز مردم را اغفال کرده است. اخباری ها قشر خیلی متحجر و منجمد و عقب افتاده ای بودند و استاد خیلی با اخباری گری مخالف بود. ایشان به آباده رفت و در آنجا به طور ناشناس منبر رفت و پانزده روز سخنرانی کرد و آن شیخ را شکست داد.4

تقید به منبر رفتن، با وجود مقام علمی بالا
آیت الله فاضل لنکرانی نیز خاطرات مختلفی را از نحوه منبر رفتن شهید مطهری نقل کرده است. او در کتاب «مطهری که بود؟» نقل کرده است: یکی دیگر از خصوصیات شهید مطهری این بود که با وجود مقام علمی بالایی که داشت، خود را مقید می دانست که منبر هم برود. به خاطر دارم که ایشان در قم در مسجد عشقعلی ها، همیشه بعد از مرحوم اشراقی منبر می رفت و من در آنجا پای منبر شهید مطهری نشسته ام و دریافته ام که انصافاً ایشان قابل استفاده است و هیچ گونه ابهامی در آن وجود ندارد.5

سخنرانی در رادیو تهران
ناصر میناچی نیز در مورد سخنرانی های استاد در رادیو تهران گفته است: استاد مطهری ابتدا در رادیو تهران برنامه محدود سخنرانی داشتند و بنا به گفته خودشان در ایام غیبت آقای راشد به تقاضا و خواهش ایشان، برنامه سخنرانی آخر هفته را پذیرفته بودند که البته پس از مدت کوتاهی، از ادامة آن برنامه منصرف شدند.

من در خصوص علت ترک رادیو پرسشی از ایشان داشتم، جواب دادند: محیط و موقعیت رادیو به هیچ وجه با وضعیت و طرز فکر من تناسب نداشت، به خصوص موقعی که برنامه پرسش و پاسخ رادیویی، برای ایشان ترتیب داده بودند و استاد از اینکه مجریان برنامه به صورت تصنعی و صوری سؤال هایی را که تنها خود مجری آن بودند و از پیش طرح شده بود را به نام مردم و علاقه مندان آن برنامه طرح می کردند و سپس شخصاً حرکت سؤال کننده و قدم زدن تا جلوی بلندگو را انجام می دادند و صداها و حرکات رفت و آمد را به طور تصنعی شخص مجری، ضبط و آماده پخش می کرد. استاد از این حرکات ساختگی بسیار رنجیده و به همین علت برنامه رادیو را تعطیل و دیگر به آن دستگاه و سازمان نرفتند.6

دو ساعت تفکر برای هر منبر
دکتر مجتبی مطهری؛ هم درباره توجه و مطالعه پدرش قبل از منبر رفتن خاطره ای نقل کرده است. او در مصاحبه ای با روزنامه خراسان آورده است: یادم می آید یک بار خدمت آقا (مقام معظم رهبری) بودیم و بحث شهید مطهری مطرح شد. ایشان فرمودند که به خاطر دارم که شهید مطهری می گفتند: من هر وقت سخنرانی دارم، امکان ندارد که روی سخنرانی ام یکی دو ساعت فکر نکنم، ولی بر خلاف آن، یکی دیگر از آقایان می گفتند که گاهی حتی بدون فکر و تأمل و مطالعه سخنرانی می کنم.7

دستور ممنوع المنبر شدن استاد
تأثیر وعظ ها و منبرهای شهید مطهری تا حدی بود که در سال 53، صبر ساواک لبریز شد و ایشان را ممنوع المنبر کرد. سندی که در ادامه می آید، متن نامه ساواک به شهربانی در مورد جلوگیری از منبر رفتن شهید مطهری است:

به تیمسار ریاست شهربانی کشور (ادارة اطلاعات)؛ از ساواک
درباره: شیخ مرتضی مطهری، فرزند شیخ حسین
پیرو شمارة 8056/312-21/10/53، نامبردة بالا یکی از روحانیون ناراحت و افراطی است که اکثراً در بالای منبر مبادرت به اظهارات خلافی می نماید. خواهشمند است دستور فرمایید مشارالیه را ممنوعالمنبر نموده و از نتیجه، این سازمان را آگاه سازند. رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور- ارتشبد نصیری8

همچنین سند دیگری در میان اسناد ساواک به دست آمده است که در آن می توان تلاش شهید مطهری بر حفظ منبر و انجام وعظ و خطابه را علیرغم ممنوع المنبر بودن دید. در کتاب «یاران امام به روایت اسناد ساواک جلد 31» آمده است:

گزارش محترما به استحضار می رساند: آقای ناصری از کمیته مشترک ضد خرابکاری اعلام می دارد که آقای دکتر مفتح مسئول مسجد قبا اظهار داشته است که از آقایان دکتر حسن روحانی و مرتضی مطهری دعوت کرده است که در دهه آخر محرم صفر این دو نفر در مسجد قبا سخنرانی نمایند. به استحضار می رساند که مرتضی مطهری به علت سخنرانی های تحریک آمیز ممنوع المنبر می باشد و شخصی بنام دکتر حسن روحانی نیز سخنرانی های تحریک آمیزی در قم نموده که جریان سخنرانی وی به عرض رسیده و مقرر گردیده ممنوع المنبر شود. چگونگی به سازمان اطلاعات و امنیت تهران اعلام تا مشخصات وی را تهیه تا نسبت به جلوگیری از منبر او اقدام شود ولی سازمان مزبور هنوز نتوانسته است دقیقا مشارالیه را شناسائی کند. مراتب با توجه به سابقه مسجد قبا از نظر عالی می گذرد تا هر طور دستور می فرمایند اقدام شود.»9

تعطیلی جلسات درس، پس از ممنوع المنبر شدن
سیدمحمود مدنی نیز خاطره ای از فعالیت استاد مطهری پس از ممنوع المنبر شدن نقل کرده است. او در کتاب پاره ای از خورشید آورده است:
«استاد در مسجد امیرالمؤمنین واقع در خیابان نصرت جلسه هایی داشتند. البته می دانید که در رژیم گذشته، سخنرانی ایشان کاملاً ممنوع بود. برای همین، در جایی که دانشجویان بودند، جلسه تشکیل داده بودند. ولی در واقع تدریس، سخنرانی بود. آن موقع، حدود هفتصد، هشتصد تا هزار نفر جمع می شدند. به طوری که خیابان را اشغال می کردند.

یک شب، بعد از اینکه از آنجا بیرون آمدیم، دیدم اتومبیل پلیس دنبال ماست. شب ها وقتی ایشان را سوار می کردم، تند می رفتم. دیدم پلیس اخطار می دهد که بایست. من تندتر کردم. اما بالاخره مجبور شدم که نگه دارم. یکی از پلیس ها به من توپید: آقا! شما چرا تند کردید؟ چرا وقتی ما به شما اخطار کردیم، تندتر رفتید؟ گفتم: من که یکدفعه نمیتوانم ماشین را نگه دارم.

اما من بیشتر نگران اعلامیه هایی بودم که آقای مطهری در جیب داشتند. در همین اوضاع، استاد اعلامیه ها را به پسرک خردسالی دادند. پسرک چون کوچک بود، پلیس او را نگشت. بعد رو به استاد کردند و گفتند: مگر نمی دانید که سخنرانی ممنوع است؟ چرا سخنرانی تشکیل دادید؟ خلاصه، ما را بردند. اما بالاخره استاد قانع شان کرد که این جلسه سخنرانی نبود بلکه جلسه درس بود.

پلیس، آقایی را که مسئول مسجد امیرالمؤمنین بودند، احضار کرد و گفت: آقا! آیا این جلسه، جلسه درس و کلاس بود؟ بالاخره قرار شد که استاد دیگر تدریس شان را در آن مسجد ادامه ندهند. آقایی که مسئول مسجد بود، گفت: اگر امشب دانشجویان و کسان دیگر آمدند اینجا و تظاهرات کردند و یک اتفاقی افتاد، من مسئولیتش را به گردن نمیگیرم. چون اینها برای کلاس درس استاد مطهری می آیند.

بالاخره ما آمدیم منزل. فردا عصر از طرف ساواک تلفن کردند و گفتند: آقا! شما آن کلاس درستان را ادامه دهید تا برخوردی پیش نیاید. استاد گفتند: نه، من اختیارم دست شما نیست که یک روز به من بگویید برو کلاس را ادامه بده و یک روز بگویید تدریس نکن. آن کلاس درس تعطیل شد.»10

منابع:
1- ده گفتار صفحه 278
2- همان
3- پاره ای از خورشید، ص 76.
4- همان، ص 78،79.
5- مطهری که بود؟، ص 18.
6- ت‍اریخچة ح‍س‍ی‍ن‍ی‍ه ارش‍اد، ص 2،3.
7- روزنامة خراسان، 14 اردیبهشت 1389، شمارة 17541.
8- استاد شهید به روایت اسناد، ص 259.
9- یاران امام به روایت اسناد ساواک جلد 31 صفحه 576
10- پاره ای از خورشید، ص 415،416. 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
با عرض سلام و خسته نباشید به دوستان عزیز. نیازی به گفتن نداره که این سایت در رابطه با شهید مطهری است. از شما بابت انتخاب این سایت متشکریم. نظر... و عضویت....(بیشتر مطالبی این وبلاگ از سایت http://motahari.ir/ گرفته شده. پس از صحت گفته ها مطمئن باشین و معلمی شغل نیست؛ معلمی عشق است. اگر به عنوان شغل انتخابش کرده ای، رهایش کن و اگر عشق توست مبارکت باد. ( شهید رجایی )
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    بنظر شما سایت ما چگونه است؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 44
  • کل نظرات : 14
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 4
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 14
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 19
  • بازدید ماه : 27
  • بازدید سال : 142
  • بازدید کلی : 25,315
  • کدهای اختصاصی
    blogکد بازی تمرکز حواس
    A.W.Surveys - Get Paid to Review Websites!