loading...
یاد امام و شهدا
امام زمان


منتظران مهدی(عج) به هوش:


حسین را منتظرانش کشتند !!!!!!

------------------

هر داغ شود کهنه ز ایام ولی

داغ تو حسین تازه تر می گردد

-----------------
آدمک آخر دنیاست بخند

آدمک مرگ همین جاست بخند

دست خطی که تو را عاشق کرد

شوخی کاغذی ماست بخند

آدمک خل نشوی گریه کنی

کل دنیا سراب است بخند

آن خدایی که بزرگش خواندی

به خدا مثل تو تنهاست بخند
،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،

چه دعایی به از این که خدا پنجره ی باز اتاقتان باشد.

محمد بهشتی بازدید : 264 شنبه 17 آبان 1393 نظرات (0)

خاطرات همسر شهید مطهری از شهادت استاد

هیچ كس را مانند همسر شهید مطهری نمی‌توان یافت كه تا این اندازه در مقاطع مختلف زندگی یار و همراه استاد بوده باشد. او چه در دوران طلبگی، چه در دوران مبارزه و چه در ماه‌های بعد از انقلاب به عنوان شریك زندگی استاد مطهری شاهد بسیاری حوادث و فراز و نشیب‌های زندگی بوده است. در ادامه چند خاطره از همسر ایشان در مورد شهادت استاد می‌خوانید

این بار نوبت من است

خود ایشان بارها میفرمودند: اینها من را میکشند و بعد از مرگم مرا خواهید شناخت. بعد از من مردم به این خانه میآیند و دربارة من با شما صحبت میکنند. حتی در خواب به یکی از دوستانشان فرموده بودند: سی سال بعد مردم مرا میشناسند.

ایشان همیشه مورد تهدید بودند؛ قبل از انقلاب از ناحیة گروهکها به خصوص گروه فرقان، که با تلفن و نامه ایشان را بسیار مورد ارعاب و تهدید قرار میدادند ولی ایشان بدون هیچ هراسی به کار خود ادامه میدادند.

حتی بعد از ترور سپهبد قرنی ایشان فرمودند: این بار نوبت من است و وقتی عدهای از تلویزیون آمده بودند، گفتند: ما میل داریم حفاظت شما را به عهده بگیریم ایشان خندیدند و گفتند: فرض کنید مرا هم ترور کنند. چند روز برای شما خبر داغی آماده میشود!1

 

مقام متعالی

در همان شبی که ایشان را ترور کردند وقتی ما حدود ساعت یک و نیم بود که از بیمارستان برگشته و به خانه رسیدیم در همین موقع تلفن زنگ زد. وقتی من گوشی را برداشتم یکی از عرفا که دوست آقای مطهری بودند پشت خط حال آقای مطهری را پرسیدند.

گفتم: ایشان ترور شده‌‌اند. خیلی ناراحت و منقلب شدند و گفتند: الان خانمی که از شاگردان بندهاند تلفن زدند و گفتند: ساعت 11 شب خواب دیدهاند که یک قبر سبز را به ایشان نشان میدهند و میگویند: اینجا را زیارت کنید. خانم سؤال می‌‌کنند: این قبر کیست؟ میگویند: قبر امام حسین(ع) است. بعد یک قبر سبز دیگر را نشان میدهند و میگویند: این قبر را هم زیارت کنید. میپرسند: این قبر کیست؟ میگویند: آقای مطهری است. بعد [میبینند] ایشان را عروج میدهند و به جای وسیعی میبرند. در آنجا تخت نورانیای را نشان میدهند که بسیار زیبا بود و عدهای دورش میگشتند و صلوات میفرستاده و میگفتند: این جای اولیاءالله است. در همین وقت آقای مطهری وارد میشوند و روی آن تخت مینشینند. این خانم نزدیک میروند و میگویند: شما اینجا چه کار میکنید؟

آقا میگویند: من الآن وارد شدهام. من از خدا یک مقام عالی میخواستم ولی خدا یک مقام متعالی به من داد. معلوم شد که این خواب درست در زمانی بوده که استاد ترور میشود.2

 

پانویس:

1- فصلنامة شورای فرهنگی و اجتماعی زنان، سال سوم، شمارة 10، زمستان 1379، ص 56.

2- پاره­ای از خورشید، ص 107،108.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
با عرض سلام و خسته نباشید به دوستان عزیز. نیازی به گفتن نداره که این سایت در رابطه با شهید مطهری است. از شما بابت انتخاب این سایت متشکریم. نظر... و عضویت....(بیشتر مطالبی این وبلاگ از سایت http://motahari.ir/ گرفته شده. پس از صحت گفته ها مطمئن باشین و معلمی شغل نیست؛ معلمی عشق است. اگر به عنوان شغل انتخابش کرده ای، رهایش کن و اگر عشق توست مبارکت باد. ( شهید رجایی )
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    بنظر شما سایت ما چگونه است؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 44
  • کل نظرات : 14
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 8
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 25
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 30
  • بازدید ماه : 38
  • بازدید سال : 153
  • بازدید کلی : 25,326
  • کدهای اختصاصی
    blogکد بازی تمرکز حواس
    A.W.Surveys - Get Paid to Review Websites!